یکی از اولین سوالهایی که ممکن است با دیدن نام این کتاب از ذهن بگذرد این است که دو کلمه «فمینیسم» و «داده» چه نسبتی با یکدیگر دارند و در کنار هم نشستن آنها در عنوان «فمینیسم داده» به چه معناست. در ادامه سعی میکنم با اشاره به بخشهایی از متن کتاب، چکیده مفهوم این عبارت را بیان کنم. اما پیش از آن باید توضیح دهم که چرا این کتاب را برای ترجمه انتخاب کردم. اولین دلیل من برای انتخاب این کتاب، تلاش آن برای شنیدهشدن صدای افرادِ در حاشیه بوده است، افرادی که به هر دلیل در اقلیت قرار گرفتهاند و علم داده یا آنها را ندیده، یا دیده و از آنها گذشته و به این ترتیب به آنها جفا کرده است. دلیل دیگرم برای انتخاب این کتاب، نقد و موضعگیری صریح نویسندگان نسبت به خودشان بوده، نسبت به دو استاد سفید که در موقعیتهای ممتاز دانشگاهی قرار دارند. نقد و موضعگیری در برابر جهانی که شرایط را به نفع آنها اما به هزینه دیگران ساخته است و حفظ موقعیت خود، مانع آنها برای نقد ساختارهای قدرت نشده است. بهعبارتی، آنها فرش از زیر پای خویش کشیدند و با نقد امتیازاتی که خود از آنها برخوردار بودند، ساختار قدرت را در علم داده با سوالهای جدی روبرو کردند. امیدوارم که خواندن این کتاب چشمانداز جدیدی را در مواجه با داده و علم داده با رویکردی انتقادی، پیش روی شما قرار دهد. و درنهایت، با توجه به باور خود مبنی بر اینکه هر دانشی که تولید میشود، نتیجه زحمت دستان بیشماری بوده است (که بسیاری از آنها هرگز دیده نمیشوند)، و با اعتقاد به اینکه آن دانش تولیدشده به همه تعلق دارد و باید در اختیار همگان قرار گیرد، ترجمه این کتاب را به صورت رایگان روی وب قرار میدهم.
اما فمینیسم داده چیست؟ فمینیسم داده فقط در مورد زنان نیست، فمینیسم داده فقط برای زنان نیست، و فمینیسم داده فقط در مورد جنسیت نیست. فمیسنیم داده برای تمام کسانی است که به نوعی با داده کار میکنند و میخواهند بیاموزند که چگونه از دریچه تفکر انتقادی میتوان به داده و علم داده نگاه کرد تا در جهت عدالت پیش بروند، و به همینترتیب فمینیسم داده برای کنشگرانی است که میخواهند بیاموزند که چگونه میتوانند از علم داده در فعالیتهای اجتماعی خود بهره ببرند. با توجه به این رویکرد، آرمانِ «فمینیسم داده» را در میتوان این عبارت خلاصه کرد: «رهاییمشترک»، رهایی انسانها از ساختارها و مناسباتی که آنها را در بند کشیده و «ازخودبیگانه» کرده است. ازخودبیگانگی، همان محصولِ نظامی که تولید «سود» در آن والاترین ارزشها را دارد. نظامی که در آن صاحبان قدرت و افراد تحت ستم، هر دو، در چرخه تولیدِ سود گرفتار هستند.
گریز از خودبیگانگی میسر نمیشود، مگر در تلاشی همسو برای رسیدن به رهاییمشترک، و کلید این رهایی در تعهد و باور به منفعت متقابل، هم از طرف اعضای گروههای مسلط و هم از طرف گروههای تحت سلطه است. این همان مفهوم «مشترک» در رهاییمشترک است. مارکس در این رابطه به ما یادآور شده که چگونه رهایی صاحبان سرمایه به رهایی کارگران گره خورده و تُوانا پِتی، کنشگر ضدتبعیضنژادی گفته است: «ما نیاز داریم که سفیدان عمیقا به این باور برسند که رهایی آنها، انسانیت آنها، وابسته به نابودی تبعیضنژادی و از بینرفتن برتری سفیدان است». مردان نیز باید به این نکته بیندیشند که چگونه روابط جنسیِ نابرابر در نهادهای تحت سلطه آنها به همه آسیب میرساند، از جمله خود آنها، و رفع آن نابرابریها به نفع همگان است. همچنین این نقلقول از فعالان بومی کوئینزلند استرالیا را بسیار دوست دارم که خطاب به کنشگرانی که در دهه ۱۹۷۰ به آنجا آمدند، گفته بودند: «اگر اینجا آمدهاید تا به من کمک کنید، وقت خود را تلف کردهاید. اما اگر به این دلیل آمدهاید که رهایی شما به رهایی من گره خورده است، آن وقت بیایید با هم کار کنیم».
نقطه عزیمت فمینیسم داده برای گسستن این بندها و حرکت به سوی رهاییمشترک اذعان به این نکته است که در جهان امروز، «داده» و سیستمهای مبتنی بر داده، «قدرت» هستند و این قدرت بهطور متوازن در اختیار همگان قرار ندارد. صاحبان داده و سیستمها، اغلب مردانی با تحصیلات دانشگاهی، سفید، سیسجندر، توانا از نظر جسمی و ذهنی، و از شمالجهانی هستند، و فمینیسم داده در پی آن است که عملکرد علم دادهای که این بیعدالتیها را تقویت میکند، بشناسد و با استفاده از همان علم داده، آن عملکردها را به چالش بکشد و تغییر دهد. در اینجا، اشاره به این نکته مهم است که فمینیسم داده، شکلی از «فمینیسم تقاطعی» است که به ما یادآوری میکند تجربه و فرصتهای هر فرد در جهان، برآیندی است از تلاقی ابعاد گوناگون هویتی آن فرد، از جمله نژاد، طبقه، جنسیت، هویت جنسی، توانایی جسمی و ذهنی، سن، مذهب، جغرافیا و موارد دیگر. و درک این دیدگاه تقاطعی در شناخت بیعدالتیهای برآمده از علم داده حیاتی است.
فمینیسم داده همچنین به این مساله اشاره میکند که داده و سیستمهای مبتنی بر داده، خنثی و بیطرف نیستند و تشخیص سوءگیریها و نیروهای سلطه که از آنها سود میبرند کار دشواری است. در اینجا طرح سوالهای «چه کسی» میتواند ما را در شناخت آن نیروها و سوءگیریها کمک کند: چه کسانی دادهها را جمعآوری میکنند؟ دادههای چه کسانی جمعآوری میشود؟ چه کسانی از آن دادهها سود میبرند؟ اولویتهای چه کسانی به محصول داده تبدیل میشوند؟ نیازهای چه کسانی نادیده گرفته میشوند؟ و بسیار سوالهای دیگر. هدف از طرح این سوالها، تنها درک نیروهای سلطه و شناخت سوءگیریها نیست، بلکه به چالشکشیدن و تغییر مناسباتی است که سازنده و تقویتکننده آنها میباشد. رویکرد رایج در مواجه با بیعدالتیهای برآمده از علم داده، مرتبط کردن آنها به خطاهای فردی یا سیستمی است. اگرچه مطمئنا خطاهای فردی و سیستمی وجود دارند و مهم هستند، اما فمینیسم داده، معتقد است که سلطه، ستم، و سوءگیرهای نهفته در داده و سیستمهای داده، ریشهای تاریخی و اجتماعی دارند و برای شناخت و حل آن مشکلات باید دلایل آنها را در بطن تاریخ، روابط اجتماعی، و مناسبات قدرت جستجو کرد و سپس با درک آنها به بازاندیشی در علم داده و بازسازی آن پرداخت. ارائه راهحل، بدون در نظر گرفتن این موارد، در بدترین حالت ما را به خطا میبرد و در بهترین حالت، وضعیت موجود را حفظ میکند.
با توجه به این نکات، فمینیسم داده رسالت خود میداند که با استفاده از علم داده برای رفع کاستیهای یاد شده در علم داده کوشش کند و به همین منظور، هفت اصل پایهای پیشنهاد کرده است:
۱. قدرت را بررسی کنید. فمینیسم داده، کار خود را با بررسی نحوه عملکرد قدرت در جهان آغاز میکند: با طرح و پرسش سوالهای «چه کسی» در مورد علم داده. پرداختن به این سوالها به درک ما از چگونگی توزیع نابرابر قدرت در حوزههای مختلف و نتایج آن کمک میکند.
۲. قدرت را به چالش بکشید. فمینیسم داده متعهد به نقد و بهچالشکشیدن ساختارهای قدرت نابرابر و تلاش در جهت برقراری عدالت است. شرط لازم برای این کار، عبور از رویکردهای منفعلانهای است که با در نظر گرفتن منشا مشکلات در افراد و سیستمها، یا ما را به خطا میبرند یا به حفظ وضعیت موجود کمک میکنند. در مقابل، فمینیسم داده حرکت به سوی رویکردیهای فعالانهای را توصیه میکند که با درک ناهمسانیهای قدرت ساختاری، در جهت رفع آنها عمل میکنند.
۳. احساسات و جسمیت را ارج نهید. فمینیسم داده به ما میآموزد که برای اشکال مختلف دانش ارزش قائل شویم، از جمله دانشی که از مردم، بهعنوان بدنهای زنده وحسمند به دست میآید. احساسات، عاطفه، و بدنمندی، جنبههایی از تجربه زیستی انسان هستند که اغلب به زنان مرتبط دانسته میشوند و معمولا براساس منطق کلیشهای مسلط مردانه، کنار گذاشته میشوند. این رویکرد مردسالارانه، بسیاری از جنبههای تجربه انسانی را به نفع صاحبان قدرت حذف کرده و میکند، و فمینیسم داده متعهد به تغییر این دیدگاه است.
۴. در ساختارهای دودویی و سلسلهمراتبی بازنگری کنید. شمارش و دستهبندی، بخشهای مهمی از فرآیند تولید دانش هستند و به همین دلیل ابزار قدرت نیز میباشند. از لحاظ تاریخی، شمارش و دستهبندی، برای تسلط، ایجاد نظم، و حذف استفاده میشده است. از اولین نمونههای این دستهبندیها، میتوان به دستهبندی جنسیت دودویی اشاره کرد. فمینیسم داده ما را ملزم میکند که جنسیت دودویی و سیستمهای شمارش و دستهبندی که سلطه را تداوم میبخشند به چالش بکشیم.
۵. از کثرتگرایی استقبال کنید. فمینیسم داده بر این نکته تاکید دارد که کاملترین شکل دانش از ترکیب دیدگاههای گوناگون و با اولویتدادن به روشهای شناخت محلی، بومی، و تجربی حاصل میشود. یکی از خطرات کار متخصصین با دادهها، غریبه بودن آنها با زمینه محیطی آن دادهها میباشد. استقبال از کثرتگرایی یک رویکرد فمینیستی برای فروکاستن این خطر است که با فراهمکردن بستری برای انتقال دانش و تجربه از اجتماعات نزدیک به داده به متخصصین و برعکس، سعی در عملیکردن آن دارد.
۶. زمینه محیطی را در نظر بگیرید. فمینیسم داده باور دارد که دادهها خنثی و بیطرف نیستند. آنها محصول روابط نابرابر اجتماعی و قدرت هستند و در نظر گرفتن زمینه محیطیِ دادهها برای انجام تحلیل دقیق و اخلاقی آنها ضروری است. منظور از زمینه محیطی، درک شرایط و محیطی است که دادهها در آن جمعآوری شدهاند. با توجه به زمینه محیطی، فمینیسم داده به ما گوشزد میکند که در مواجه با دادهها دقت کنیم که کدام ناهمسانیهای قدرت باعث سکوت در دادهها شده است، یا در خطر افتادن منافع چه کسانی شفافیت دادهها را مختل کرده است، و دانش چه کسانی در این میان حذف شده و چگونه میتوان آنها را بازیابی کرد.
۷. کار خود را آشکار کنید. کار علم داده، همانند تمامی کارها در جهان، نتیجه تلاش بسیاری از افراد است. فمینیسم داده این کارها را قابل مشاهده میکند تا بتوان آنها را شناخت و به ارزششان پیبرد. در مواجه با هر داده و سیستمی، باید به این نکته توجه کرد که در این کار به چه کسانی اعتبار داده شده و کار چه کسانی نادیده گرفته شده است. فمینیست داده از علم داده بهره میگیرد تا کار افرادی (عمدتا زنانی) که کارهای بازتولید اجتماعی را انجام میدهند، آشکار کند: کارهای عاطفی، کارهای مراقبتی، و کارهای خانگی. آشکار کردن کار، برای اطمینان از اعتباردادن به کارهای نامرئی و کمبهادادهشده، امری ضروری است.
در انتها، با اشاره به سخن نویسندگان کتاب باید گفت که فمینیسم داده همچون عدالت، هم یک هدف و هم یک شیوه عمل است که ما را در حین حرکت به سوی هدف، که همان ساختن جهانی بهتر و رهاییمشترک است هدایت میکند. وجودِ مشکل و دشواری، بخش جداییناپذیر این حرکت به سوی عدالت است. پیمودن این مسیر و مقابله با مشکلات آن به تنهایی میسر نمیشود و همدلی و همراهی همگان را میطلبد. پس لازم است که در این راه تکثیر شویم. پس بیایید تکثیر شویم ...